همدل گرام

همدلی

همدل گرام

همدلی

گریز ودرد

رفتم،مراببخش ومگو او وفا نداشت

راهی به جز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پراز درد بی امید

در وادی گناه وجنونم کشانده بود

*****

رفتم که داغ بوسه پر حسرت تورا

با اشک های دیده زلب شستشو دهم

رفتم که ناتمام بمانم در این سرود

رفتم که با نگفته به خود آبرو دهم

*****

رفتم،مگو،مگوکه چرا رفت،ننگ بود

عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما

از پرده ی خموشی و ظلمت،چونور صبح

بیرون فتاده بود به یکباره راز ما

*****

رفتم،که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

در لابه لای شبرنگ زندگی

رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان

فارغ شوم ز کشمکش وجنگ زندگی

*****

من از دو چشم روشن وگریان گریختم

از خنده های وحشی طوفان گریختم

از بستر وصال به آغوش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گریختم

*****

ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز

دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیر

می خواستم شعله شوم سر کشی کنم

مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر


*****

روحی مشوشم کهشبی بی خبر زخویش

در دامن سکوت به تلخی گریستم

نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها

دیدم که لایق تو وعشق تو نیستم

{ زنده یاد بانوفروغ فرخزاد - مهرماه1333 }

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی