همدل گرام

همدلی

همدل گرام

همدلی

وز شوق این محال

که دستم به دست توست

من جای راه رفتن

پرواز می‌کنم ...

نه دل آزرده، نه دلتنگ، نه دلسوخته ام

یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته ام

پاسخ ساده ی من سخت تر از پرسش توست

عشق درسی ست که من نیز نیاموخته ام

رو سیاه محک عشق شدن نزدیک است

سکه ی «قلب» زیانی ست که نفروخته ام

برکه ای گفت به خود، ماه به من خیره شده ست

ماه خندید که من چشم به «خود» دوخته ام

شده ام ابر که با گریه فرو بنشانم

آتش صاعقه ای را که خود افروخته ام


فاضل نظری

یک نفر یک خبر از عشق ندارد بدهد !؟

دل ما خیلی از این بی خبری سوخته است ...

عشق تو شهامت می‌خواهد 

مثل راه رفتن یک سرباز 

در میدان پر از مین 

مثل سر دادن سرود آزادی 

در پای جوخه ی اعدام 

مثل در آغوش کشیدن مرگ 

با یک جلیقه ی انتحاری 

مثل از خاک و خون بلند شدن 

بعد از یک ترور نافرجام 

و من 

زنجیر به دست و پایی بیشتر نیستم 

با ترکش های بی نهایت در قلبم 

با شلاق های بی شمار در کمرم 

پناه گرفته در چهارضلعی امنی 

که همین اتاق کوچک توست

  یکی بیاید

  مرا از این

  تنهایی در بیاورد

  فقط ترجیحاً

  آن یک نفر

  تو باشی

بیا و در دنیای من انقلاب کن،

انقلابی مشروطه،

شرط بگذار که من،

هر روز بیشتر دوستت داشته باشم،

تا تو هم بمانی،

قسم میخورم در پایبندی به شروط و آرمانهای انقلابت،

انقلابی تر از من پیدا نخواهی کرد !

پاییز منم که هر روز چهره ی زردم را

با سیلی دروغهایت

سرخ می کنم

تا هرگز نفهمی

آنکه بهار سبزم را

به خزان نشاند تو بودی . . .


**************
♥ پیام های عاشقانه سری 3 ♥

منبع: hamdelgram.blog.ir


پاییز

فصل رسیدن انارهای سرخ است

و انار

چه دل خونی دارد

از رسیدن . . .


**************

دلم برای پاییز خودم تنگ شده

دل پاییزی خودم

کاش اشکی بود دلم را میشست

این روزها آسمان دلم آنقدر ابریست

که پاییز هم برای آمدنش استخاره میکند


**************

همره باد سر پاییزی سرنوشت من و و تو گشته جدا

رهسپاری عشق من اکنون میسپارم تو را به دست خدا
سومین فصل سال یعنی من

آرزوی محال یعنی من

یک غزل عاشقانه یعنی تو

مثنوی های لال یعنی من . . .


**************

ما را چه به مهتاب که ما تیره و تاریم

در موسم پاییز ، چونان ابر بهاریم

محبوبه و مینا به کجا ای گل مریم

ما بذر نداریم که یک لاله بکاریم . . .


**************

اما نه ((فصل خزان)) زرد!

دوباره پاییز…

اما نه فصل اندوه و درد!

دوباره پاییز…

فصل زیبای سادگی…

دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی!

پاییزت قشنگ


**************

و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری

که آدم نه خودش میداند دردش چیست

و نه هیچ کس دیگر

فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود

دلش آغوش گرم میخواهد . . .


**************

بـهــــار مـــن! بــپــذیــرم بــه شــعـر پـایـیــزی

غــزل غـــزل بــه فــدایت اگـرچــه ناچـیز است

هنــوز بــوی تـــو دارد هـــوای شــعــر و غـــزل

خوشـا که شعـر تو هـمـچون شکـوفه نوخیز است


**************

هی پاییز

ابرهایت را زود بفرست

شستن این گرد غم از دل من

چندین پاییز باران میخواهد
بیا ای همنشین سرد پاییز

به آواهای شب هایم درآمیز

بیا ای رنگ مهتاب بلورین

تو شعری تازه در من برانگیز . . .


****************

برگ های پاییزی

سرشار از شعور ِ درخت اند

و خاطرات ِ سه فصل را بر دوش می کشند

آرام قدم بگذار ….

بر چهره ی تکیده ی آن ها

این برگها حُرمت دارند..

درد ِ پاییز ،درد ِ ” دانستن ” است


****************

بهترین قسمته پاییزو زمستون


بیرون آوردن لباسای گرم

و پیدا کردن پول از توی جیباشونه !


****************

براى همه پاییز با مهر شروع میشه

اما پاییز زندگى من

جایى شروع شد که مهر تو تموم شد . . .


****************


عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید

باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید

گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم

بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید . . .


****************


بی قراری هایم ، پاییز می خواهد

و چشم های عاشقت

نگاهت را از من نگیر

این پاییز را عاشقم باش، لطفاً . . .
پاییزت پر از رگبار آرزوهای قشنگ

اولین لحظه های پاییزت از نم نم باران خوشرنگ

و من آرزومند آرزوهایت . . .


***************


نه بهار با هیچ اردیبهشتی

نه تابستان با هیچ شهریوری

ونه زمستان با هیچ اسفندی

اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد

پـائیز مــهری داشـت

کـه بـــر دل هـر خیـابان مـی نشست . . .


***************


میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی

فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم

برای من که دلم چون غروب پاییز است

صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است . . .


***************


یک پنجره از ابر بهارم لبریز

لبریزتر از غم غروب پاییز

در محکمه ام نوشت دنیا روزی

تبعید به غربت جنوب پاییز . . .